ریشهها، از نگاه فیلمساز ژولی دکلرک

چه هنگامی یک فیلم را میتوان یک فیلم نامید؟
این پرسشی است که همواره هنگام ساخت فیلم از خودم میپرسم.
پیشتر با اینکه با شیوهی ساخت حرفهای فیلم سر و کار داشتم و بازخورد مثبتی هم از تماشاچیها میگرفتم، همیشه تا رضایت کامل فاصله داشتم. احساس خالی بودن در پایان پروسهای که با فیلمنامهی کامل، بودجهی سینمایی و گروه حرفهای سینماگر.. همیشه همراه من بود. احساس میکردم که مشغول ساختن فیلم مورد علاقهی خودم نیستم، یا اینکه درمورد مسائل مربوط با بودجه یا افرادی که با آنها کار میکنم بیش از حد به مدارا و سازش میپردازم. احساس میکردم که کارگردان خوبی نیستم. ولی ممکن است که فیلمساز خوبی باشید در صورتی که کارگردان خوبی نباشید؟ و آیا این موضوع مهم است که برای حرفههای مختلف عنوانهایی انتخاب کنید؟
از آنجایی که نمیتوانستم زندگی خود را بدون فیلمبرداری، تدوین و بازگو کردن داستانها با تصاویر و صداها تصور نمایم، پس به تولید آثار دیداری-شنیداری بدون بودجه، تهیهکننده و گروه فیلمسازی ادامه دادم.
ولی آیا این موضوع به معنی فراموش کردن مخاطب است؟ اگر مخاطبی وجود نداشته باشد به واقع اثر نیز «وجود» ندارد. با همین پرسشها بود که فیلمهای من راه خود را به درون گالریهای هنری و جشنوارههای فیلم پیدا کردند، ولی پرسشها در مورد ساخت خود اثر همچنان برای من وجود دارند.
اگر چه در حوزهی هنرهای دیداری-شنیداری، میان فیلمهای داستانی و غیرداستانی (مستند) یا «تجربی» شاخههای بسیاری به وجود آمده است اما فیلمهای من همچنان جزو هیچ یک از این دستهها نیست، یک دلیل به اشتراک گذاشتن فیلمها با مخاطبین ایرانی هم همین است، اینکه آیا این پرسشها، پرسشهای هنرمندان و فیلمسازان ایرانی هم هست؟
به عنوان یک فیمساز بلژیکی آثار فیلمسازان معروف ایرانی مانند عباس کیارستمی، داریوش مهرجوئی، اصغر فرهادی، فروغ فرخزاد و شیرین نشاط را میشناسم. اما فکر میکنم که این فیلمسازان کمتر شناخته شدهای هم هستند که شاید فیلمهای خود را در گالریها و فضاهایی غیر از فستیوال های مطرح بزرگی مثل برلین و کن به نمایش میگذارند. آیا آن فیلمسازان و هنرمندان تجربی هم با پرسشهای من روبرو هستند؟ چگونه میتوانم آنها را بشناسم؟
جلسه به زبان انگلیسی و با ترجمه همزمان فارسی همراه خواهد بود، این جلسه به میزبانی گلرخ نفیسی، به همراه گفتگو و پرسش و پاسخ برگزار خواهد شد.
ژولی د کلرک (متولد 1980 بلژیک) دانشآموختهی هنرهای نمایشی در دانشگاههای کاراکاس و ونزوئلا و همچنین هنرهای دیداری شنیداری در دانشگاه بروکسل بلژیک است. فیلم مربوط به پایاننامهی کارشناسیارشد او (مایر، 2003) برندهی جوایزی در بلژیک بوده و برای پخش در فستیوالهای فیلم بینالمللی متنوعی انتخاب شده است. پس از کارگردانی تعدادی فیلم کوتاه و همچنین یک فیلم بلند تلویزیونی با حمایت بنیاد دیداری شنیداری فلاندر او مجددا به فضای نمایشی برگشت. او سپس فیلمی برای تکگوئی تئاتر«روزهای بدون تاریخ» ساخت. او سپس تئاتر «واوارا» را بر اساس یک افسانهی قدیمی برای کودکان و با همکاری گلرخ نفیسی عروسک ساز ایرانی ساخت. او اخیرا برای تصویر برداری نمایش «…» اثر ساچلی غلامعلیزاد به بندرانزلی در ایران سفر نموده است، که هم اکنون در حال اجرا میباشد. او در خلال پروژههای تئاتر و بینا فرهنگی به ساخت فیلمهای کوتاه با بودجهی پائین پرداخته که اخیرا در موزهی آتلیه 340 در بلژیک به نمایش در آمده است. ارتباط او با ایران از سال ۲۰۰۶ آغاز شده و در کارهای متأخر تر او نیز مشهود است. ژولی در حال حاضر با همسر ایرانی و دو فرزند حاصل این ازدواج در بروکسل زندگی میکند.
پروژههای نیومدیا
نشانی: تهران کریمخان، خردمند شمالی، اعرابی سه، شمارهی سه
شنبه، پانزدهم آبانماه نود و پنج
ساعت هشت عصر