نشست نیومدیا شماره چهل وپنج | امیرعلی قاسمی

نشست نیومدیا شماره‌ی چهل و پنج | امیرعلی قاسمی

پیرامون دوسالانه‌ی «سرگردان» تهران؛ حسادت‌های شهری

پروژه‌های نیومدیا

سه‌شنبه نهم خرداد ماه نود و شش – ساعت شش عصر

دوسالانه‌ی «سرگردان» تهران؛ حسادت‌های شهری

روز سه‌شنبه، نهم خرداد ساعت شش عصر نیز پای صحبت  امیرعلی قاسمی یکی از کیوریتورهای این دوسالانه می‌نشینیم و از طریق اسکایپ با سرهت کوکسال گفتگویی کوتاه خواهیم داشت و امیدواریم با دعوت از تعدادی از دست‌اندرکاران و هنرمندان شرکت کننده به بررسی ابعاد مختلف مباحث طرح شده بپردازیم.

نه سال پیش از این، در سال 2008 در پنجاهمین سالگرد اولین بی‌ینال تهران، که در سال 1958 به همت مارکو گرگوریان به راه افتاد، تهران همچنان یک بی‌ینال هنر معاصر نداشت. فرای گرفتار آمدن در چرایی این امر، دوسالانه‌ی سرگردان تهران با عنوان «حسادت‌های شهری»، با عاریه گرفتن مفهومی که وجود خارجی نداشت و امکان برپایی‌اش بسیار دور از ذهن بود، به جاده زد؛ حرکت خود را از شهر استانبول آغاز کرد و پس از توقف در شهر برلین از تاریخ سوم تا دهم آوریل 2009 در بلگراد برگزار شد. ایستگاه‌های بعدی‌اش شهرهای لندن، بیروت و گدانسک بودند. قرار بر آن بود که تا ماه می سال 2010 به حرکت خود با این عنوان ادامه دهد.

ایده‌ی دوسالانه‌ی سرگردان تهران در اواسط سال 2007 از گفتگوهای انتقادی دو هنرمند و کیوریتور مستقل ایرانی و ترک، امیرعلی قاسمی و سرهت کوکسال شکل گرفت که با بازنمایی و سیاست و اقصاد تنیده در اطراف آن زاویه داشتند. دوسالانه‌ی سرگردان تهران با فراخوانی بین‌المللی و بودجه‌ای بسیار محدود برپاشده بود و به به‌نمایش درآمدن آثار متفاوتی در مدیوم‌های مختلف از هنرمندان نوپا و مطرح در کنار یکدیگر انجامید. هویت دوسالانه‌ی سرگردان تهران بر خلاف دوسالانه‌های رایج به جغرافیای خاصی محدود نمی‌شد، با قرار گرفتن در هر فضا و جغرافیایی شکل می‌‍‌پذیرفت و قابلیت آن را داشت که در هر بستر اجتماعی تغییر کرده و ایده‌های جدیدی در مفهوم و اجرای آن پیاده شود: در استانبول با توجه به انتقاداتی که به برگزار کننده و حامی بی‌ینال وجود داشت «بی‌ینال‌گرایی»، در برلین با مواجه با تحولات اجتماعی سیاسی، بافتار و سیاست بازنمایی و رفتار هنرمندان پدیده‌ی «اعیان‌گرایی» و در بلگراد با توجه به موقعیتی که شهر با تاریخش و «تقابل امر عمومی با امر خصوصی» به کانون توجه این دوسالانه بدل گشت.

یکی از دغدغه‌های ذهنی برگزارکنندگان دوسالانه‌ی حسادت‌های شهری که دوسالانه را در شهرهای مختلف و در مکان‌هایی خاص برگزار می‌کنند مشاهده‌ی تغییر بافت‌های اجتماعی محله‌هایی است که به نوعی به بررسی ارتباط هنر با پدیده‌ی اعیان‌سازی شهری پیوند می‌خورد. در سال‌های اخیر محله‌های بدنام، یا فرسوده‌ی شهرها که از نظر رشد اجتماعی در سطح پایینی قرار دارند آرام آرام مورد توجه هنرمندان و قشر مرفه‌تری واقع می‌شوند که با ایجاد کافه‌ها، گالری‌ها و آتلیه‌های هنری، محله مورد نظر را به محله‌ای قابل سکونت برای افراد ثروتمند تبدیل می‌کنند. به این ترتیب آنها که از طبقه اجتماعی پایین‌تری برخوردارند دیگر نمی‌توانند قیمت‌های گزاف ملک در این محله‌ها را پرداخت کنند و جای خود رفته رفته را به طبقه مرفه‌تر می‌دهند.

برگزارکنندگان حسادت‌های شهری با طرح سوالاتی چون: «چنین حرکتی آیا به معمولی سازی کمک می‌کند؟»، «مقاصد اقتصادی از بین بردن شیوه زندگی بخشی از جامعه، و سرگردان کردنشان چه می‌تواند باشد؟» و این که «به عنوان یک هنرمند چه کاری می‌توان در این راستا انجام داد؟» به حرکت کاروان مانند خود ادامه می‌دهند.

[:]